گزارش آقای مسلم قاسمی
 
کانون تئاتر دینی
تئاتر دینی و جشنواره صاحبدلان
چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 15:52 ::  نويسنده : فرهنگ

 

 

به نام خدا

گزارشی کوتاه از هم اندیشی با گروه های نمایش "روایت صدایی از بی شمار صدا ها" از شهرستان هرسین و "دشت کبوتر" از شهرستان اسلام آباد                                                              28/8/1390

هنگامی که واژه های صداقت، تجربه ، تکنیک و خلاقیت در کنار یکدیگر قرار گیرند ، اثری نو خواهند آفرید.

چهار روز زیبا و فراموش نشدنی با جوانانی صمیمی، راحت و بدون ادا و ادعا !

دست اندر کاران جشنواره صاحبدلان اولین گام های هوشمندانه و زیر بنایی و درست را جهت آموزش ، پرورش ، همگام با کار عملی در پروسه متن تا اجرا آغاز نموده اند که امید است در بلبشوی جشنواره ها گوناگون، محکم و استوار ادامه یافته و به بیراهه نرود.

در ادامه ارزیابی نمایش های ارسالی توسط کارشناسان ومربیان آگاه و تجزیه و تحلیل آثار، به نمایش هایی برخورد نمودیم با دستمایه های با ارزش  اما بضاعتی کم. قرار بر این شد برای اولین بار  به یاری آنها برویم و دوره ای عملی را آغاز کنیم جهت تجزیه و تحلیل کار، ترمیم و تصحیح با همکاری گروه نمایشی. و بدین گونه بود که همت کردیم و اعزام شدیم. و من....

اولین دیدار را در هرسین داشتم. شهری زیبا و آرام در میان رشته کوه های زاکرس و انسان هایی صمیمی و با محبت. قرار بود اثر نمایشی < صدایی از بی شمار صداها> نوشته مرتضی اسدی مرام  پسرو کارگردانی نعمت اله اسدی مرام پدر را با نگاهی نو و با همکاری یکدیگر بررسی کنیم. و چقدر زیبا بود همکاری و همدلی پدر و پسر!

در ابتدا طبق روال معمول کلاس هایم، ساعتی را به معرفی و شناخت گروه گذراندیم و چونان همیشه بحثی را تحت عنوان معرفت و اخلاق در هنر  مطرح نمودم که لازمه شناخت هر انسانی است که  می خواهد در وادی هنر بویژه هنر نمایش قدم بگذارد.

به دلیل جلسه ای که در سالن نمایش بود مراسم آشنایی در سالن کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان انجام شد و کار عملی بعد از ظهر ساعت 5/2 در سالن تئاتر آغاز گردید.

ابتدا، نمایش صحنه به صحنه دوباره بینی شد. و موارد قابل تغییر، ترمیم و.... مشخص و ثبت شد. از متن گرفته تا طراحی صحنه و میزانسن ها، موسیقی و...

شب با همفکری نویسنده و کارگردان متن دوباره خوانی شد. مواردی حذف و صحنه هایی ادغام وبا یک یا چند جمله کوتاه با به کار گیری چند حرکت و همراهی نور و موسیقی ویرایش و پالایش گردید. ودر روز بعد هنگام تصیح کار، گروه نمایش واقف شد که با نگاه زیبا شناسانه و ابداع و خلاقیت می توان چند صحنه موازی و غیر نمایشی  را ادغام و آن را به فضایی جذاب مبدل کرد و تاثیر آن را نیز مضاعف نمود. پس از یک اجرای کامل تمام تغییرات توسط منشی صحنه ثبت و ظبط گردید و قرار شد در تمرینات بعدی تمامی موارد با تمرینات جدی اعمال و برای اجرای اصلی آماده گردد.

و این دو روز زیبا و پر شور از همکاری و خلاقیت با خدا حافظی خانواده محترم اسدی مرام و برخی از بچه های گروه که دیگر پیوند عاطفی با من داشتند به پایان رسید و ساعت 5 بعد از ظهر24/8/1390  با مرتضی اسدی مرام بطرف کرمانشاه حرکت کردیم.

هر چند که در روزهای بعد نیز آنها برای دیدار مجدد به کرمانشاه می آمدند و برخی نیز خانه اشان در کرمانشاه بود.

محل اقامتم هتل آزادگان بود اما دلم می خواست در مسافرخانه کوچکی در اسلام آباد بودم و در خدمت گروه اما متاسفانه بچه ها از مسئول سالن گله داشتند و ظاهرا سالن را تمام وقت در اختیار آنها نگذاشته بود و بچه های گروه، مخصوصا خانم ها مجبور بودند راه بسیار طولانی را برای تمرین طی نمایند حتی از شهرستان سر پل ذهاب. اما همه عاشقانه آمدند.

سعید نوروزی کارگردان جویای نام اما با اخلاق و دانش جو شب در هتل به ملاقات من آمد . چند ساعتی با هم بودیم ، در خیابان قدم زدیم و در باره تئاتر کودک و اهداف آن گفتگو کردیم. همه را گوش می کرد سئوال    می کرد پاسخ می شنید و می خواست در باره دنیای نمایش کودک بیشتر بداند. فردای آن روز در سالن کوچک مجتمع انتظار، چونان گروه هرسین مراسم آشنایی و گفتگو در باره معرفت و جنبه هنری و... می دانستم کار ما در بازنگری این نمایش بسیار مشکلتر از هرسین است زیرا باید سعی می کردم ضمن کالبد شکافی، جراحی بزرگی را نیز که اجرای 80 دقیقه ای بود انجام می دادم و مدت  اجرا را حد اقل به 50 و یا کمتر می رساندم.

کار، گذشته از متن مطول و ضعف های نوشتاری و نمایشی، مشکلات گوناگونی چون بازی، طراحی صحنه و میزانسنها ، صدا ، بیان و دکور داشت که باید هر کدام بگونه ای مجزا مورد بررسی و تصحیح و ترمیم قرار می گرفت و خوشبختانه با وجود نویسنده و کارگردان کارشناس، آگاه و صمیمیت و صبر بازیگران و یاری هم، همه چیز به خوبی پیش رفت. شب هنگام متن مجددا مورد بررسی قرار گرفت. حذفیات و ادغام صحنه ها مشخص شد و پایان کار هم با پیشنهادی جدید هویت معقولی یافت  و خلاصه کلام روز بعد ضمن تمرین،  تمامی تغییرات با کمک نویسنده و کارگردان و یاری گروه انجام گرفت و توسط منشی صحنه ثبت و ضبط گردید تا چراغ راه تمرینات بعدی باشد. با اطمینانی که به توان سعید نوروزی دارم  حاصل کار انشالله به اثری بهتر و قانونمند تر تبدیل خواهد شد. مدت کار به 50 دقیقه رسید و سعید نوروزی قول داد که کمتر هم خواهد شد.

اما، نکته مهم و قابل ذکرکه دانستن آن برای برخی از عزیزان که جهت این گونه موارد اعزام می شوند ضروری است. اینجانب بواسطه تجربیات معلمی و مربیگری که دارم هیچگاه  سعی نخواهم نمود در مقابل گروه نمایشی تجربیات و دانسته های خود را یکسویه و گاهاً ...مابانه دیکته نمایم و خدای نخواسته خود را محور کار قرار دهم، بگونه ای که اینگونه استنباط شود که شخص دیگری آمده و کا را نجات داده، نه ! بلکه سعی خواهم نمود با ایجاد فضای خلاق و با مشورت  نویسنده و کارگردان پیشنهادات را ارائه داده و همگی کار را به جلو ببریم. زیرا وظیفه ما ماهیگری نیست بلکه ایجاد فضایی است که چگونگی صید بهتر را به دیگران بیاموزیم. و لذت و حض آن را برای گروه بگذاریم. و محیط را برای پیشنهاد و خلاقیت دیگران آماده سازیم. بدینگونه بود که این دو کار با صمیمیت وصفا  به پایان رسید و سر آغاز ارتباط عاطفی و عملی برای کارهای بعد گردید.    

 

 

با تشکر  مسلم قاسمی کارشناس اعزامی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کانون تئاتر دینی و آدرس تئاتردینی.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 13
بازدید کل : 6400
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1